سخنی با مولوی عبدالحمید

آیا عبدالمالک ریگی از دست پرورده‌های مسجد و مدرسه شما نبود و آیا تا مرفق دستش به خون مردم مظلوم آغشته نگردید؟ آیا دنباله‌های همان جانی شرور خون بهترین های فرزندان این ملت را به جرم حافظ امنیت بودن مقابل همان مسجد نریختند؟

سخنی با مولوی عبدالحمید

به گزارش شرکت عمرانی کارکنان، حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده  در واکنش به مواضع  ساختارشکنانه و دشمن‌شادکن مولوی عبدالحمید امام جماعت مسجد مکی زاهدان طی یادداشتی نوشت:  قال الله تبارک و تعالی:” مَن یتَّق الله یَجعل له مَخرجا ” طبق فرمایش امیرالمومنین علی علیه السلام در ذیل آیه، تقوی اکسیر رهایی و نجات از هرگونه فتنه و ناهنجاری است (مخرجا من الفتن) اکنون که هرهفته، از جایگاه وحدت و تقوا و تواصی بحق و تواصی به صبر(نماز جمعه) ناباورانه سخنان دشمن شاد کن و تفرقه افکنانه، آنهم در شرایطی که همه دنیای استکبار در تهاجم و پروپاگاندای تبلیغاتی و رسانه‌ای به جنگ انقلاب و ملت غیور ایران آمده است، بر زبان جاری می‌سازید، باید حدس می‌زدیم که حمایت‌های رژیم کودک‌کش سعودی از جریان وابسته به مسجد مکی زاهدان، بالاخره اثر خود را گذارده است و بقول قدیمی‌ها (گربه محض رضای خدا موش نمی‌گیرد). آری استقبال بیگانگان از  ورود شما در عرصه سیاست شیطانی و بازی در جبهه استکبار، آن‌هم همزمان با جریان فتنه و جنگ ترکیبی اخیر که می‌رفت با تجزیه ایران اسلامی فاجعه‌ای انسانی را دامن بزند، گواه روشنی بر لایه دیگر این فتنه ی مرموز است، براستی چقدر تفاوت است بین شما و روش و منش پیشینیان شما بویژه مرحوم مولوی عبدالعزیز !  آقای مولوی !  گذشته از تمامی مطالب و ادعاهای به دور از عدل و انصاف شما…  ۱_ آیا این شما نبودید که بعد از پیروزی انقلاب  جان گرفته و مسجد مکی نیز از مدرسه و مسجدی کوچک ، به قطبی از فعالیت‌های دینی و سیاسی تبدیل گردید، آیا چگونه این حجم ملموس و محسوس در حالت اختناق ممکن بود؟   ۲- آیا در حمایت بی‌چون و چرا از خط لیبرال دموکراسی و جریان‌های فتنه از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون آزاد نبودید؟ ۳- آیا در حمایت از دولت های گذشته و همسو با دیدگاه های شما، آزاد نبودید و البته در یک جاده دوطرفه، شما نیز مورد لطف قرار نگرفتید؟ حتما فراموش نکرده‌اید، تیم‌ها و میهمانان ویژه تهرانی را که گاهی با پرواز های اختصاصی در دولت‌های پیشین به مقصد زاهدان و به قصد دیدار با شما و هماهنگی‌های دیگر به خدمت می رسیدند، آیا این‌همه برو و بیا در فضای اختناق بود؟ و آیا چگونه است که اکنون به یاد دمکراسی و آزادی و مردم افتاده‌اید؟ آیا عبدالمالک ریگی از دست پرورده‌های مسجد و مدرسه شما نبود و آیا تا مرفق دستش به خون مردم مظلوم آغشته نگردید؟ آیا دنباله‌های همان جانی شرور خون بهترین های فرزندان این ملت را به جرم حافظ امنیت بودن مقابل همان مسجد نریختند؟ آیا در همان حوالی، شعبه‌ای از بانک که به مردم شیعه و سنی خدمات می‌داد در آتش فتنه نسوخت و زنده زنده تعدادی از بهترین‌های مردم در آتش نسوختند و آیا مسئول آن شعبه بانکی، سرکار خانم ترکان با ۷ نفر از همکارانش جزغاله نشدند؟ جالب اینکه همین رفقای اینترنشنالی سعودی شما خفه خون گرفته بودند تا از خانمی که در آتش زنده زنده سوخته بود حتی نامی ببرند!   براستی چه رابطه ای است بین آزادی که شما از آن دم می زنید و شعار زن، زندگی، آزادی مخالفان عفاف و حجاب (این واجب الهی)؟ و چه شده است شما را و چه تغییری در شریعت از نگاه شما به وجود آمده است که در شرایط فتنه گون آخرالزمانی به فکر قشر بانوان افتاده و آنان را با بیانات خویش علیه نظام و انقلاب تهییج و تحریک می‌نمایید؟ آیا مظلومیت زنان در بلوچستان با این تغییرات سیاسی و مرموز قابل جبران خواهد بود؟  آقای مولوی!  کمی هم به سیرت عالم فهیم مرحوم عبدالعزیز و دیگر عالمان بصیر و خودساخته باشید و در بحران ها و فتنه ها به جای دمیدن در بوق اختلاف و تفرقه و ناامنی، برای عزت و اقتدار و پیشرفت جامعه انقلابی و ملت بزرگ ایران، تحت سایه اتحاد و انسجام ملی، گامی بردارید تا بدینسان دوشادوش هم، دشمنان زخم برداشته و گرگ‌صفت را مثل همیشه مایوس و رسوا و پشیمان سازیم، انشالله تعالی

دیدگاهتان را بنویسید